از غزلهایش کمی، از بوسههایش اندکی
ای لب خوشبخت من قند مکرّر میمکی
این درختِ گل که من در خانه دارم ناقص است
کاملش باید کنند این بازوان پیچکی
آنچنان شعری بگویم در هوای عشق تو
تا که یار مهربان آید به یاد رودکی
میروم هر روز با این شیطنتهای ملیح
دست در دست تو تا رنگینکمان کودکی
در کنار من نشین در ساحل زایندهرود
تا تماشایی شوند این ماهیان پولکی.......